من ،به لطف خدای بزرگ که از این همه محبتهای اعجازگرش نسبت به خویش شرمنده ام و احساس آن قلبم را به درد می آورد و روحم را ازهیجان به انفجار می کشاند،بی آنکه شایستگی اش را داشته باشم به راهی افتاده ام که لحظه ای از عمر را برای زندگی کردن و خوشبخت شدن حرام نمی کنم و توفیق های او ضعفهایم را جبران می کند و چه لذتی بالاتر از اینکه عمر ناچیزی که در هر صورت میگذرد، اینچنین بگذرد...؟
اکنون این نسل تشنه و نیازمند و این همه برای دست یافتن به حقیقتی از ایمان و معنایی از قرآن و سخنی از نهج البلاغه در تب و تاب است و چشم براه شما و چند تنی چون شما می باشد.
من به عنوان یکی از دست پروردگان علم و تقوی و ایمان می دانم که زندگیم را چگونه بگذرانم و هرگز در به هدر دادن عمرم سخاوت به خرج نمی دهم.
شما می توانید خدایی ترین کلمات : خدا و محمد و علی را به این نسل که شب و روز با سکس و پول و مصرف و پوچی و یا ماتریالیسم تغذیه می شوند برسانید و خدا و محمد و علی و همه دردمندان این نسل چشم براه و متوقع و منتظر شمایند.
بخشی از آخرین نامه دکتر شریعتی (به پدر)